روانشناسی کودکان چیست؟ چرا این شاخه از روانشناسی در تربیت فرزند نقش و اهمیت بسزائی دارد؟ این شاخه از روانشناسی به مطالعه رشد و تکامل کودکان از بدو تولید تا دوره نوجوانی می پردازد. همچنین بررسی جنبه های مختلف رشد در کودکان ازجمله رشد جسمانی، عاطفی، شناختی، اجتماعی و اخلاقی در این رشته بررسی می شود.
می دانید که دوران کودکانی در زندگی هر فرد بسیار حساس و مهم است. پایه های شخصیت و رفتارهای هر فرد در این دوران شکل گرفته و به این ترتیب شناخت و درک رشد کودکان اهمیت زیادی دارد. ما در این مقاله به بررسی و پاسخ به سوال روانشناسی کودکان چیست؟ خواهیم پرداخت. قابل ذکر است کلینیک طراوت تهرانسر که به طور تخصصی و تیمی برای کمک به والدین جهت بهبودی و رفع اختلالات رفتاری کودکان، در زمینه روانشانسی کودک آماده خدمت رسانی است. با ما همراه باشید.
روانشناسی کودکان چیست؟
روانشناسی کودک چیست؟ این سوال اساسی سیر رشد طبیعی کودکان را در برمی گیرد. بدون شک یکی از مهم ترین و موثرترین دوران زندگی آدمی، دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت پایه ریزی شده و شکل می گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودک در سنین طفولیت فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارد. بلکه به پرورش اجتماعی، عاطفی، روانی و ذهنی به عنوان عوامل تعیین کننده اساسی هم نیازمند است. کودک در تمام مراحل رشد نه تنها نیازمند توجه و مراقبت کامل جسمانی است، بلکه در جنبه های دیگر هم نیاز مبرم و اساسی به هدایت و راهنمایی علمی و آگاهانه دارد.
سوال مهم این است، روانشناسی کودکان چیست؟ این گونه باید بگوییم این شاخه از روانشناسی در زمینه های مختلفی از جمله:
- رفتاردرمانی
- سبک های فرزند پروری
- مدیریت استرس و اضطراب
- درمان اختلالات اضطرابی
- فوبیا و ترس ها
- ارزیابی و درمان لجبازی کودکان
- درمان پرخاشگری
- مدیریت بحران هویت نوجوانی
- بالابردن اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان
- ارزیابی، تشخیص و درمان مشکلات رفتاری کودکان دارای بیش فعالی
- ارزیابی، تشخیص و درمان مشکلات رفتاری کودکان دارای اوتیسم
- آزمون های استعدادیابی، تست هوش و…. فعال است.
در روانشناسی کودک غالباً اختلال ها و ناسازگاری های رفتاری بعد از دوران کودکی، ناشی از کمبود توجه به دوران مهم و حساس کودکی و عدم هدایت صحیح به سوی رشد و تکامل است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط می شود. وظیفه والدین این است که محیطی سرشار از آرامش و شاد برای فرزندان خود فراهم کنند. امّا در عین حال علی رغم این نیت پسندیده، اگر خود والدین در تزلزل روحی و روانی به سر ببرند، نمی توانند کودکانی سالم و قوی تربیت کنند. از دیدگاه روانشناسی کودک چیست؟ والدین باید نه تنها قدم های مستحکمی در ایجاد آرامش روحی و روانی خود بردارند بلکه برای آنکه فرزندی لایق، کارآمد و مفید تحویل اجتماع بدهند لازم است قبل از هر چیز یاد بگیرند که چگونه او را تربیت کنند.
روانشناسی کودک چیست؟ سبک های بچه داری کدام است؟
سبک | سطح توقع | سطح پاسخدهی |
پدر و مادرهای مستبد | زیاد | کم |
پدر و مادرهای سهلگیر | کم | زیاد |
پدر و مادرهای بی توجه / طردکننده | کم | کم |
پدر و مادرهای مقتدر | زیاد | زیاد |
بطور کلی والدین به دو شکل، رفتار فرزندشان را کنترل می کنند: سبک تربیتی تحکمی، قدرتی که در آن از تنبیه بدنی، داد و فریاد و اعمال زور استفاده می شود و سبک تربیتی عاشقانه که در آن از تشویق، محبت، استدلال و عشق ورزیدن استفاده میشود . در هر یک از چهار سبک بچه داری که در جدول بالا به آن اشاره کرده ایم از روش تربیتی خاصی استفاده می شود.
روانشناسی کودک بیان می کند که پدر و مادرهای مستبد، رفتار فرزندشان را با قوانین و قواعد کنترل می کنند. آنها اهمیت زیادی به اطلاعات می دهند و برای اصلاح رفتار فرزندشان به تهدید یا قوه قهریه متوسل می شوند. تصمیمات آنها بی چون و چرا است و فقط از قانون حرف می زنند. پدر و مادرهای مستبد خیلی فرزندشان را کنترل می کنند ولی پاسخ دهی آنان کم است.
در روانشناسی کودکان چیست؟ این طور آمده است که پدر و مادرهای سهل گیر از فرزندشان توقعی ندارند. آنها فرزندشان را تنبیه نمی کنند، ارتباط با آنها ساده است و تمایلی به جهت دادن و رفتار فرزندشان ندارند. فرزندان آنها خودشان رفتار خود را تنظیم می کنند. پدر و مادرهای سهل گیر بجای کنترل فرزندشان برای آنها دلیل و برهان می آورند. آنها زیاد بر رعایت قوانین تأکید نمی کنند و بر خودگردانی فرزندشان اصرار دارند. پدر و مادرهای سهل گیر فرزندشان را کنترل نمی کنند و نسبتاً گرم و مهربانند.
در روانشناسی کودکان بیان می شود که پدر و مادرهای بی توجه و طرد کننده، اصولاً با فرزندان خود ارتباط و درگیری زیادی ندارند. آنها نه پاسخ دهی دارند و نه توقعی. این پدر و مادرها فعالیت های فرزندشان را زیر نظر نمی گیرند و دنبال ساختار دادن و سازماندهی نیستند. بعضی از آنها عملاً فرزندشان را طرد می کنند و عده ای مسئولیت های خود را ایفاء نمی کنند.
در روانشناسی کودکان چیست؟ آمده است که پدر و مادرهای مقتدر، طرفدار گفتگو هستند و دلایل سیاست های خود را شرح می دهند. آن ها با این که محدودیت قایل می شوند اما ملاحظه فردیت فرزندشان را نیز می کنند. این نوع پدر و مادرها آدم های گرمی هستند و خودشان را بی خطا نمی دانند.
مشکلات رایج رفتاری در کودکان
در روانشناسی کودکان، مسائل و موضوعات بسیاری در ارتباط با فرزند و نحوه برخورد درست با کودکان وجود دارد که ما در اینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
- نحوه برخورد درست با کودکی که دروغ می گوید، پرخاشگری می کند، دزدی می کند یا ناخن می جود.
- نحوه برخورد مناسب با مسائل صبحگاهی مانند خواب آلود بودن، صبحانه نخوردن، شلختگی و موارد دیگر.
- طرز درست برخورد کردن با مسائل شبانگاهی نظیر ترسیدن، بیدار شدن از خواب، شب اداری.
- نحوه تحسین کردن، نادیده گرفتن، پاداش دادن، جریمه کردن و حتی محرومیت.
- طرز گوش کردن به صحبت های کودک و نحوه پاسخ دادن به آنها.
- طرز برخورد درست با گریه کردن، پرتاب کردن اشیا، نوشتن در و دیوار.
این موارد می تواند از مشکلات رایج رفتاری در کودکان باشد که در روانشناسی کودکان چیست؟ به آن پرداخته می شود. در ادامه به این مبحث می پردازیم که روانشناسی چگونه می تواند این مشکلات را برطرف کند؟
چگونه با روانشناسی می توان این مشکلات را برطرف کرد؟
تربیت کودکان در روانشناسی کودک چیست؟
از دیدگاه روانشناسی کودک، تربیت کودک را باید از همان آغاز تولد و یا حتی از دوران جنینی آغاز کرد، زیرا شخصیت کودک از همان اولین روزهای زندگی اش پایه ریزی می شود. والدین باید با ظرافت و حساسیت خاص و با به کاربستن شیوه های تربیتی صحیح، شکلی مناسب به شخصیت، رفتار و عادت های کودک بدهند، زیرا تغییر عادت و رفتار کودک پس از شکل گیری بسیار دشوار است و احتیاج به مهارت زیاد و وقت بیشتری دارد.
از دیدگاه روانشناسی کودکان، والدین باید بدانند چگونه با کودک خود رفتار کنند، نیازهایش را برآورده سازند و به تکامل و پیشرفت همه جانبه او کمک کنند. اگر واکنش ها و رفتار والدین بخصوص در دوران خردسالی به موقع و به اندازه صورت گیرد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی، اخلاقی، اجتماعی و هماهنگی شخصیتی برخوردار خواهد شد، در غیر این صورت بایستی در انتظار عدم تعادل روحی و روانی و واکنش های ناسازگار کودک بود.
به این موضوعات توجه کنیم
قبل از این که در دنیای شگفت انگیز کودک به کاوش پرداخته شود، اغلب رفتارها و ناسازگاری های او را به علت های نامعلومی نسبت می دادند. حتی روش های نامعقول و گاه غیر انسانی برای کمک به او به کار گرفته می شد. این گونه تدابیر نه تنها دردی را از کودک کم نمی کرد، بلکه او را به ورطه هولناکی سوق می داد که عاقبتی نامعلوم داشت.
کودک موجودی است که باید قابلیت های او را شناخت و بر اساس آن با او رفتار کرد. والدین دوست دارند که به ترتیب صحیح کودک خود بپردازند ولی در بسیاری از موارد به علت فقدان یا کمبود آگاهی و شناخت مسائل تربیتی، در رفتار با کودک خود دچار مشکل و تردید می شوند که در این زمینه پاسخ روانشناسی کودکان چیست؟ بسیار کمک کننده است.
نقش خرده فرهنگ و تربیت در روانشناسی کودکان چیست؟
هر فرهنگ یا خرده فرهنگی نظر خاصی در مورد کودک ایده آل و بهترین راهبرد پرورش کودکان دارد. در جامعه امریکا و بسیاری از جوامع غربی بر خودمختاری و استقلال کودکان تأکید می کنند. اما در برخی دیگر از کشورها به وابستگی متقابل و تعلق خاطر نسبت به یک گروه بزرگ تر اهمیت داده می شود. همین قضیه میتواند موجب بروز راهبردهای متفاوت در تربیت کودکان شود. پدر و مادرهای مستبد بر تنبیه متکی هستند که در کوتاه مدت اطاعت و در بلند مدت سرکشی و نافرمانی به دنبال دارد و پدر و مادرهای سهل گیر به ندرت از سبک تربیتی خاصی استفاده می کنند. در نتیجه فرزندشان بی هدف می شود و قوه خودگردانی ندارد. اما وقتی می خواهند فرزندشان را تربیت کنند و رویکرد استدلالی و عاشقانه را اتخاذ می کنند.
روانشناسی کودک بیان می دارد که پدر و مادرهای مقتدر از هر دو رویکرد استفاده می کنند اما برای تشویق فرزندشان جهت مستقل شدن تا حدودی به آن ها آزادی می دهند. ممکن است پدر و مادرهای مقتدر به تغییرات کلامی و جسمی فرزندشان توجه کنند و سبک تربیت خود را با توانایی های در حال تکوین فرزندشان هماهنگ کنند.
بین سبک های تربیتی و جو هیجانی رابطه والدین و کودکان ارتباط متقابلی هست. وقتی محدودیت ها با مهربانی و پذیرش همراه می شوند نتایج مثبتی چون اطاعت و عدم پرخاشگری به دنبال دارد. اما وقتی با نفرت توأم می شوند موجب گوشه گیری و اضطراب کودکان می گردند. در تحقیق راجع به فنون تربیت، باید دو رویکرد (تحکمی، قدرتی یا عاشقانه) و جو هیجانی رابطه (گرم یا خصمانه) را در نظر بگیریم.
دیدگاه روانشناسی کودکان چیست؟ روش های تربیتی پس از زبان باز کردن
دیدگاه روانشناسی کودکان چیست؟ زبان باز کردن پیش دبستانی ها باعث می شود پدر و مادرها راه های بیشتری برای اصلاح رفتارهای نادرست فرزندشان داشته باشند. با افزایش رسش کودکان پاسخدهی آنان به رویکرد عقلانی بیشتر می شود. پیش دبستانی ها به توصیه ها و خردسالان به دستورات ساده بهتر جواب می دهند. پدر و مادرهایی که متوجه توانایی های کلامی فرزندان پیش دبستانی خود هستند، راهبرد تربیتی خویش را تغییر می دهند و بجای دستور از فنون کلامی پیچیده استفاده می کنند.
روانشناسی کودک با توجه به ویژگی ها و خصوصیات فرهنگی جامعه ایران به شما در تربیت کودکتان کمک می کند. اگر چه گاهی این اصطلاحات به جای یکدیگر به کار می روند ولی دو اصطلاح discipline (تربیت) و punishment (تنبیه) با هم فرق دارند. کلمه discipline از یک کلمه قدیمی انگلیسی به معنای “instruction” (آموزش یا تعلیم) گرفته شده است. در واقع هدف از تربیت این است که به کودکان کمک کنیم طرز رفتار را یاد بگیرند تا نیازهای خود را به نحو مقبولی بر طرف کنند. آنها یاد میگیرند امیال نامقبول خود را کنترل کنند و قوه خودگردانی را در خودشان پرورش بدهند. اما تنبیه عبارت است از استفاده از تحریم برای کاهش فراوانی یک رفتار نامقبول. تنبیه به کودکان یاد می دهد چه کارهایی نکنند و تربیت به کودکان یاد می دهد چه کار کنند و چطور هیجان (مثلاً عصبانیت) خود را ابراز کنند.
در واقع در تربیت از سیاست هایی استفاده می شود که به کودکان کمک می کنند رفتارشان را کنترل کنند. مرکز کاردرمانی، گفتاردرمانی و روانشناسی کودک در غرب تهران (تهرانسر) با توجه به ویژگی ها و خصوصیات فرهنگی جامعه ایران به شما در تربیت کودکتان کمک می کند.
اختلال های رایج کودکی در روانشناسی کودکان چیست؟
از دیدگاه روانشناسی کودک، آگاهی والدین از اصول کلی رشد و توانایی های کودک سبب می شود تا والدین توقع خود را بر میزان توانایی های جسمی و ذهنی کودک منطبق ساخته و انتظاراتی دور از دسترس از کودک نداشته باشند. شناخت کودک و آشنایی با مسائل و مشکلات او در مراحل مختلف سنی و آگاهی از روش صحیح تربیتی، امید موفقیت در تربیت کودک را بیشتر می کند.
رشد کودک، در زمان پس از تولد. مخصوصاً تا ۳ سالگی پایه و اساس زندگی آینده او محسوب می شود. این دوران که به دوره شیرخوارگی معروف است، کودک از جنبه های مختلف، رشد می کند، تا اینکه به مرحله بالاتری از رشد برسد. رشد، در جنبه های مختلف صورت می پذیرد و به خاطر تأثیر عوامل مختلف در رشد، کودکان از نظر شخصیت با هم تفاوت دارند.
رشد از تولد تا ۳ سالگی
در روانشناسی کودکان چیست؟ این طور بیان شده که خانواده مهم ترین عامل سازنده شخصیت کودک است. کودک سال های حساس عمر خود را در خانواده سپری می کند. هریک از اعضای خانواده به نحوی بر رفتار و به طور کلی بر شخصیت و منش کودک تأثیر می گذارند. اغلب والدین، تربیت کودک را کار سادهای به حساب میآورند، آن ها تصور می کنند که هر کسی قادر است از عهده این مسئولیت برآید، اما این گونه نیست. هر زن وشوهری باید قبل از بچه دار شدن، برای پرورش کودک خود با مسائل تربیتی آشنا شوند و اطلاعات لازم را کسب کنند. پدر و مادر مطلع از مسائل تربیتی قادرند کودکان سالمتر و سازنده تری تحویل جامعه دهند.
بی اطلاعی و عدم آشنایی والدین با اصول کلی تربیت صحیح، جریان تربیت را از مسیر مستقیم و درست خارج می کند. عمل کردن بدون داشتن اطلاعات لازم و کافی، برای تربیت کودک در روانشناسی کودک، والدین را از رسیدن به هدف باز میدارد و حتی ممکن است از هدف دورشان سازد. روانشناسی کودک قصد دارد اطلاعات والدین را در این زمینه بالا ببرد.
از دیدگاه روانشناسی کودکان، تربیت کودک را باید از همان اوان کودکی و حتی از دوران جنینی شروع کرد، زیرا شخصیت کودک در سال های اولیه زندگی اش پایه ریزی می شود. پدر و مادر دلسوز باید اطلاعات لازم و ضروری را برای تربیت کودک کسب کنند. آنها باید با مراحل رشد کودک آشنا باشند و از میزان توانایی های او در مقاطع مختلف سنی اطلاع داشته باشند. آنها باید از توانایی های جسمی، ذهنی، عاطفی کودک و همین طور از علایق، نیازها و خواسته های او باخبر باشند. هر چه اطلاعات پدر و مادر از تغییرات دوران رشد کودک بیشتر باشد موفقیت آنها در راهنمایی کودک بیشتر خواهد بود.
لجاجت وکج خلقی
بر اساس علم روانشناسی، خشم و عصبانیت ساده به وسیله کودک در ماه های اولیه زندگی اش ابزاری برای نشان دادن مخالفت با والدین و اطرافیان است. گریه، جیغ، به زمین کوبیدن خود، جلوگیری از تنفس، کوبیدن سر به زمین، عدم توجه به محیط دلیل اثبات این ناراحتی است. در ماه های اولیه زندگی کودک، سرچشمه اصلی عصبانیت کودک، ترس از دست دادن مادر است. گاهی بی خوابی دلیل عصبانیت و خشم کودک است. لجاجت و عصبانیت کودک احتمال دارد، واکنش کوتاه مدت اما بسیار شدید او در قبال کوچکترین سرخوردگی باشد و یا ممکن است وقوع آن به خاطر عدم موفقیت کودک در انجام کاری، به دلیل ممانعت دیگران باشد.
در این صورت کودک تحریک شده و از خود خشم و عصبانیت بروز می دهد و گاه کلمات نامفهوم و رکیکی را بر زبان می آورد و یا ممکن است با نشان دادن عکس العمل هایی مانند جلوگیری از تنفس، کوبیدن سر به زمین و . . . مخالفت و خشم خود را بروز دهد. گاهی هم ممکن است عصبانیت و لجاجت کودک موجب تشنج در وی شود و کودک به اغماء و بیهوشی فرو رود.
از دیدگاه روانشناسی کودک چیست؟ در عصبانیت های معمولی، عکس العمل های ذکر شده بالا، فقط چند دقیقه طول می کشد و با خستگی کودک از بین میرود و کودک از حرکت خود پشیمان میشود و پس از چند دقیقه گریه کردن آرام میگیرد. اما در عصبانیت شدید و لجاجت، کودک این گونه عمل نمی کند و با استدلال و منطق نمی توان کودک را به حالت عادی باز گرداند، زیرا در این لحظات ارتباط و تماس کودک با محیط تقریباً قطع می شود و کودک قادر نیست به استدلال مطرح شده پاسخ بدهد.
برای درک و فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و برطرف کردن آن باید منازعه بین انتظارات پدر و مادر و غرائز کودک را عمیقاً شناخت و برای رفع آن گامی موثر برداشت. به این ترتیب روانشناسی کودکان در این زمینه کمک می کند.
اختلال تیک در روانشناسی کودکان چیست؟
تیک عبارت است از حرکات یا صداهای غیرارادی، سریع، ناگهانی، ناموزون، تکراری و کلیشه ای که فرد مبتلا تقریباً در مقابل آن نمی تواند مقاومت کند. اما با اراده می تواند آن ها را برای مدتی کنترل کند.
عامل بسیار مهمی که فعالیت های بدن کودک را تنظیم می کند، خواب و استراحت است. نوزادان حدود ۸۰ درصد از روز را در خواب به سر می برند و با افزایش سن از ساعات خواب آن ها کاسته می شود. از دیدگاه روانشناسی کودک، نیاز کودکان به خواب، در سنین مختلف با هم تفاوت داشته و در این اختلاف عوامل بسیار زیادی دخیل هستند که از آن جمله می توان از بیماری، هیجانات، سر و صدای محیط و عوامل دیگر را نام برد.
فعالیت مختلف، جسمانی، از قبیل حرکت دادن دست و پا، توالت رفتن، شیرمکیدن از پستان مادر، معمولاً همراه با لذت برای کودک است و این نشاط و لذت باعث پیشرفت کودک شده و کار اعضای بدن را تسریع می کند. روانشناسی کودک، رشد کودک تا سه سالگی را در زمینه های زیر مورد بحث و بررسی قرار داده است.
۱. رشد جسمانی و شناختی
خصوصیات جسمانی کودک در دوره شیر خوارگی از ویژگی هایی خاص برخوردار است چون تفاوت های فردی بین انسان ها وجود دارد، معیارهایی که در اینجا ارائه می شود نمیتواند جنبه کلی و همه گیر داشته باشد، بلکه درصد بالایی از نوزادان از این ویژگی ها برخوردار هستند. قد نوزادان در لحظه تولد، به طور متوسط برای پسر ۵۰ سانتیمتر و برای دختر حدود ۳۹ سانتیمتر و پس از آن به طور تقریبی هر ماه ۲ تا ۲.۵ سانتیمتر بر قد افزوده می شود. اگر بخواهیم میزان طبیعی برای قد کودکان پسر و دختر در نظر بگیریم، می تواند از ۴۸ تا ۵۴ سانتیمتر باشد. قد کودک تا یک سالگی به حدود ۷۴ سانتیمتر می رسد و سپس این روال کاهش می یابد. در روند روانشناسی کودکان چیست؟ این موارد مورد بررسی قرار می گیرند.
وزن نوزادان هنگام تولد بین ۲.۷۰۰ کیلوگرم تا ۳.۸۵۰ کیلوگرم، در نوسان است و حدود ۲/۳ نوزادن یا بیشتر از این تعداد در این محدوده می گنجند. معمولاً نوزادان پسر هنگام تولد، وزنشان بیشتر از نوزادان دختر است و این روال تا حدود ده سالگی ادامه دارد. ولی از این زمان به بعد، دختران از نظر رشد وزنی و قدی از پسران پیشی می گیرند، اما پسران پس از طی مرحله بلوغ، نسبت به دختران افزایش وزن پیدا می کنند.
۲. پیشرفت و تکامل در روند رشد جسمانی و شناختی
بر اساس نظر روانشناسی کودکان، پیشرفت و تکامل کودک در تنظیم حرکات ارادی اندام ها، از بالا به پایین ایجاد می شود و نخست از سر و قسمت بالای بدن شروع می شود و سپس به پائین ادامه می یابد. کودک در حدود یک ماهگی، سرش را از روی شانه برمی دارد و به چپ و راست می گرداند. در سه یا چهارماهگی، تبسم برلب می آورد و با دیدن پستان مادر یا پسانک دهانش را باز می کند. کم کم نظم خاصی در تغذیه اش حاصل می شود. پس از چند ماه، می تواند به کمک دیگران بنشیند و همینطور در پایان سال اول، قادر می شود که بر روی پاهایش بایستد و با کمک دیگران راه برود. در دو سالگی می تواند راه برود و یا بدود. نوزاد قدرت تفکر ندارد، به هنگام نیاز گریه می کند یا اینکه جای خود را خیس می کند. رشد نوزاد به صورت دایره ای یا دورهای منظم، شکل می گیرد که به رشد طبیعی معروف است.
روانشناسی کودک می گوید نوزادان در سال های اول زندگی علاوه بر یادگیری حرکتی برای درک و شناخت جهان پیرامون خود تلاش می کنند. نوزادان فعالانه در جهت شناخت محیط خویش حرکت می کنند. تغییر در ویژگی های فیریولوژیکی کودک، عامل کیفی است که توجه و هوشیاری کودک را تحت تأثیر خود قرار می دهد. کودکان آماده هستند تا با جهان پیرامون خود آشنا شوند و مسایلی مانند رنگها، حرکت، انحنا، و بسیاری دیگر از خصوصیات، توجه کودک را به خود معطوف می کند. کودکان قادر هستند که دست به بازشناسی بزنند. حتی کودکان در سنین چهارماهگی ، چهره های آشنا را از چهره های ناآشنا، تشخیص می دهند. توانایی دیگری که در کودکان در سال اول زندگی افزایش می یابد، حافظه است و همچنان که بزرگ تر می شوند، محرک های قبلی و گذشته را تشخیص می دهند.
۳. رشد و پرورش عقلانی
بررسی نحوه رشد و پرورش عقلانی کودک در روانشناسی کودک چیست؟ کارمشکلی است. پژوهش های بسیاری برای شناخت نحوه رشد و تکامل عقلانی کودک به عمل آمده که نتایج جالبی دربرداشته است. یکی از این بررسی های جالب و عمیق، توسط دکتر ژان پیاژه صورت گرفته است. پیاژه یکی از مشهورترین روانشناسان کودک است که در مورد رشد عقلی و کسب مهارت و معلومات کودکان تحقیقات و بررسی های ارزنده ای صورت داده است پیاژه، سطوح مختلفی را برای رشد در نظر گرفته است. به دلیل اهمیت این نظریه در مطلب روانشناسی کودکان چیست؟ لازم دانستیم در این قسمت مراحل رشد از دیدگاه پیاژه تا دو سالگی را مطرح کنیم.
مرحله اول: دوره «حسی – حرکتی» از بدو تولد تا ۲ سالگی ادامه می یابد و به شش دوره تقسیم می شود که عبارتند از:
- دوره اول: از تولد تا یک ماهگی (اعمال انعکاسی) در روانشناسی کودکان چیست؟
در این مرحله، کودک رفتارهای ساده انعکاسی انجام می دهد و این اعمال انعکاسی، تنها حربه وی در زندگی اش است. وی در این مرحله، اعمال بسیار ساده انعکاسی مثل، دست و پا زدن، مکیدن، گریه کردن، چرخاندن صورت، بستن مردمک چشم ها در مقابل نور شدید و . . . را انجام میدهد و در نهایت با اجسام تماس حاصل می کند.
- دوره دوم: از یک ماهگی تا چهارماهگی (عادات نخستین) در روانشناسی کودکان چیست؟
مرحله دوم مرحله شکل دادن و تنظیم بازتاب ها و تشکیل عادت های نخستین است. کودک در این مرحله، رفتارش را تکرار می کند. بین فعالیت هایش تا حدودی هماهنگی برقرار است و برحسب آنچه می شنود، واکنش نشان میدهد. همچنین تمام اعمال و حرکات تکراری کودک، متوجه بدن خودش است مثلاً باز و بسته کردن دست ها. کودک به طرف اشیاء دست دراز می کند و آنها را لمس می کند و یا به دهان می گیرد.
- دوره سوم: از چهارماهگی تا هشت ماهگی (هماهنگی دیدن لمس کردن،گرفتن) در روانشناسی کودکان چیست؟
در این مرحله، بین حرکات کودک هماهنگی بیشتری به چشم می خورد. او می تواند حرکاتی که پاسخ مثبت داشته است را تکرار کند. کنجکاو می شود که نظاره کند که اعمالش بر محیط چه اثری دارد. اگر شیئی در گهواره یا تخت او آویزان باشد، سعی می کند با لگد زدن و یا قاپیدن آن را تکان دهد و نتیجه اش را مشاهد کند.
- دوره چهارم: از هشت ماهگی تا دوازده ماهگی (هدف و وسیله) در روانشناسی کودکان چیست؟
در این مرحله، اعمال کودک هدفدار می شود و از آن جریان خودبخودی تقریباً بیرون می آید و فرق بین هدف و وسیله قابل تشخیص می شود. اگر وسیله مورد علاقه اش پنهان باشد برای یافتن آن به جستجو می پردازد و موانع را برای یافتن آن، به کنار می زند. می تواند هدف را دنبال کند ولی در نحوه دسترسی به آن، ضعیف عمل می کند و نمی داند چگونه به آن برسد.
- دوره پنجم: از دوازده ماهگی تا هیجده ماهگی (کشف وسایل جدید و بروز واکنشها) در روانشناسی کودکان چیست؟
کودک در این مرحله به وسیله آزمایش و خطا، راه حل های تازه تری برای مشکلات خود می یابد. کودک نسبت به اعمال خود حساس می شود و دوست دارد تأثیرات اعمال خود را بر محیط نظاره کند و با تغییر اعمال خود، اثرات مختلف را ببیند و تماشا کند. کودک به تازگی علاقه دارد و کنجکاوی اش بیشتر می شود.
- دوره ششم: از هیجده ماهگی تا دو سالگی (آغاز درونی شدن ) در روانشناسی کودکان چیست؟
در این مرحله، کودک در اعمال خود علاوه بر آزمایش و خطا، به ابتکار متوسل می شود و برای اولین بار – میتوان گفت – که به تفکر می پردازد و برای حل مشکلاتش، فکر می کند. به عنوان مثال اگر در یک قوطی یک شکلات قرار دهیم و در آن را کمی باز بگذاریم و در برابر کودک قرار دهیم، او ابتداء سعی می کند با دستکاری و آزمایش و خطا، شکلات را به دست آورد، اما در صورت عدم موفقیت، سعی می کند واکنش جدیدی نشان دهد. سپس راه حل را می یابد، (درک ناگهانی) و با انگشت خود شکلات را از قوطی خارج می کند. این مرحله که تکامل یافته تر از مراحل قبلی است، از مراحل پیشین جدا نیست. در این مرحله، رفتار سمبولیک در کودک هویدا می شود و عملکرد ذهنی کودک را دگرگون می سازد و باعث می شود که به تدریج کودک به درک مفاهیم و استدلال نایل آید.
۴. رشد و پرورش عاطفی
زندگی انسان، مملو از عواطف گوناگون است. عواطفی که در زندگی و حیات انسان اثر خارقالعاده و عمیقی دارند و در بروز رفتارها و عکس العمل های مختلف در فرد موثر هستند. حالات عاطفی در کودکان با بزرگسالان تفاوت بسیاری دارد، ارزیابی و شناخت تفاوت بین عواطف کودکان و بزرگسالان، مثمرثمر است. همچنین شناخت تفاوت ها، این امکان را میدهد که بتوان به پرورش و توسعه عواطف مثبت در کودکان پرداخت و از بروز عواطف منفی و مخرب، با تربیت و آموزش جلوگیری به عمل آورد.
از دیدگاه روانشناسی، شخصیت عاطفی کودک، اگر درست و اصولی شکل بگیرد و با تعلیم و تربیت و کارگیری عوامل سازنده دیگر، در جهت مثبت حرکت کند، باعث می شود که کودک دارای شخصیتی قوی و سالم شود و برعکس، اگر تعلیم و تربیت نادرست و منفی باشد، کودک با اختلالات روانی و . . . روبرو می شود و از رشد و تکامل باز می ماند. بنابراین بایستی به موضوع اساسی پرورش عاطفی کودک، توجه وافری داشت تا سعادت و سلامتی کودک تأمین شود.
کودکان درماه های اول زندگی، واکنش های بسیاری از خود نشان می دهند که می توان گفت حالات عاطفی آن ها است. واکنش هایی مانند:
- کاهش ضربان قلب
- بستن چشم
- افزایش ضربان قلب
- گریه، خنده
- دست و پا زدن و …..
پس کم کم که کودک رشد می کند، واکنش های عاطفی جدیدی از خود بروز می دهد که روانشناسی کودکان چیست؟ عمده ترین آن ها را بیان می کند:
۵. خشم
خشم حالت عاطفی است که در کودکان از ۷ ماهگی به بعد ظاهر می شود و با گریه و بی تابی کودک، نمود پیدا می کند. خشم در کودکان، بیشتر به خاطر تأمین نشدن احتیاجات اساسی روانی ایجاد می شود. ابتداء خشم با گرفتن، کشیدن اشیاء، دور انداختن، بیقراری، گریه کردن ممتد بروز می کند و با رشد کودک تغییر شکل یافته، به صورت هایی مانند پرخاشگری، طرد دیگران، نزاع و . . . در می آید. پس کودک هر چه آزردگی اش بیشتر باشد، خشمش نیز نسبت به عامل آزردگی بیشتر می شود. چون در سن کودکی، کودک بیشتر از مادرش تقلید می کند، اگر مادر عملاً به کودک نشان دهد که چگونه در مقابل محرک های خشم آور، از خود آرامش و خویشتنداری نشان می دهد و با خشم مقابله می کند، کودک هم کمکم با تقلید از مادر، روش صحیح غلبه برخشم خود را یافته و در زمان خشم، خونسردی خود را حفظ می کند.
روانشناسی کودک توصیه می کند والدین بایستی شرایطی را برای کودک فراهم سازند که او از نظر محبت، نه احساس کمبود کند و نه این که آنقدر به وی محبت شود که جنبه افراطی به خود بگیرد. همانگونه که محبت در حد مناسب مفید، ضروری و سازنده است، محبت و حمایت افراطی پدر و مادر نسبت به کودک، تأثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد و رشد طبیعی شخصیت وی را دچار اختلال می کند. مثلاً کودکی که دائماً تحت مراقبت و محبت افراطی مادر است، تمام نیازهای او بدون هیچگونه تلاشی برآورده می شود، در هر مورد متکی به پدر و مادر است و در مقابل رفتارهایش نیز هیچگونه عکس العملی نشان داده نشود، کودک اعتماد به نفس لازم را کسب نکرده و در مقابله با مشکلات و ناملایمات زندگی، ناتوان می شود. او نمی تواند انسانی مسئول و متکی به خویشتن باشد، وابسته و دنباله رو بار می آید و در نهایت فردی خودخواه، مهاجم، ناسازگار و پرتوقع می شود.
طبق بررسی های روانشناسی کودک در مرکز توانبخشی طراوت در غرب تهران، کودکان به آسانی پرخاشگری و دشمنی را آغاز می کنند، حس پرخاشگری کودک، هرگاه از حالت طبیعی خود خارج شود، تبدیل به لجاجت و قهر و تنفر می شود و کودک پیوسته غُر می زند.
۶. محبت و تنفر
محبت یکی از احتیاجات اساسی کودک است. کودک ابتداء عشق و محبت و علاقه را از مادر می آموزد. کودک مدته ا پیش از اینکه مادرش را دقیقاً بشناسد، با صدایش خو می گیرد و وقتی مادر او را در بغل می گیرد، احساس رضایت و شعف می کند و دوست دارد که مادر همیشه وی را در آغوش بگیرد و این کار مادر موجب می شود که کودک نخستین تجربه و درس ابراز محبت را بیاموزد.
بر اساس مشاهدات و تجربیات روانشناسی کودک تهرانسر در غرب تهران، نیاز به محبت در سراسر زندگی فرد، مخصوصاً در سال های اولیه زندگی، نقش اساسی در موفقیت و شخصیت انسان دارد. سلامت و رشد شخصیت کودک، به همان اندازه ای که به نیازهای جسمانی وابسته است، وابسته به محبت نیز هست. بر اساس تحقیقات گسترده روانشناسان و دانشمندان، برخورداری از محبت و مهر مادری در ماه ها و سال های اولیه زندگی، برای کودک از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است و با توجه به این واقعیت، محرومیت کودک از مادر و احساسات مادرانه، تأثیرات منفی عمیقی در کودک برجای می گذارد. از دیدگاه روانشناسی، کودکانی که از محبت سیراب هستند، بهتر می توانند با دیگران ارتباط بر قرار کنند و سازگاری داشته باشند.
در تحقیقی که راجع به کودکان به دور از محبت پدر و مادر در یکی از پرورشگاه ها انجام گرفت، نشان دادند که چگونه کودکانی که از محبت و مراقبت روانی لازم برخوردار نبوده اند، نمونه هایی از اختلال های گوناگون جسمی، عاطفی، اجتماعی و . . . وجود دارد.
۷. رشد و پرورش اجتماعی
رشد اجتماعی کودک، بستگی مستقیمی با درک وی از اجتماع و رابطه حاکم بر آن دارد و کودک کم کم و به مرور زمان، اجتماعی شدن و اجتماعی زیستن را می آموزد. از دیدگاه روانشناسی، اولین رفتار اجتماعی عمده درکودکان، لبخند است که در ۲ و ۳ ماهگی ظاهر می شود بعضی از کودکان به هر چهره ای لبخند می زنند.
لبخند اجتماعی امری است مربوط به رشد و بسیار با اهمیت است، زیرا موجب می شود که روابط متقابلی بین کودک و بزرگسالان ایجاد شده و پیوند عاطفی مستحکم تر شود. در اوایل تولد، کودک نسبت به بسیاری از مسایل از قبیل قیافه اخمو وخنده آور، تهدید، لحن صدا و . . . بی تفاوت است ولی با بیشتر شدن سن از (۴ ماهگی به بعد) وی نسبت به این عوامل عکس العمل نشان می دهد و نسبت به کسانی که احتیاجات اولیه وی را برطرف می کنند، توجه بیشتری معطوف می دارد.
کودک در سال اول زندگی، وابسته و محتاج دیگران می باشد و مادر نزدیک ترین فرد به کودک بوده و در رشد اجتماعی او نقش تعیین کننده ای بازی می کند. در این سن، نحوه ارضای نیازهای کودک از قبیل؛ گرسنگی و تشنگی، زیربنای نگرش آینده وی را نسبت به دیگران مشخص می سازد. همین طور رابطه عاطفی بین کودک و مادر، در رشد اجتماعی کودک اهمیت به سزایی دارد.
روانشناسی کودکان چیست؟ و چه توصیه ای در این موارد دارد؟ توصیه می کنیم والدین زمینه را برای ورود کودک به زندگی اجتماعی، با تربیت صحیح فراهم کنند. و به او بیاموزند که به تدریج توقعات خود را کم کند، به آداب و رسوم و مقررات اجتماعی احترام بگذارد، نحوه شرکت در مجامع را بیاموزد، ضرورت پذیرش مسئولیت های اجتماعی و موارد بسیار دیگری را بفهمد.
رشد و پرورش سخنگویی (صحبت کردن) در روانشناسی کودکان چیست؟
سخنگویی، یکی از وسایل مهم جامعه پذیری کودکان از دیدگاه روانشناسی کودک است. کودکان به سرعت شگفت انگیزی زبان می آموزند، بخصوص بعد از گفتن اولین کلمات، سخنگویی کودکان شتاب بیشتری می گیرد. کودکان معمولاً اولین کلمات را، در اواخر نخستین سال زندگی بر زبان می رانند. به این ترتیب قادر به بیان خواسته ها و نیازمندی های خویش می شوند. بر اساس دیدگاه روانشناسی کودک دلیل تفاوت های فردی، کیفیت و نحوه و یا اختلال سخنگویی کودکان با هم فرق دارد.
بهترین مرکز روانشناسی کودکان در غرب تهران
در سالهای اولیه زندگی، کودک به خاطر پیروی به صورتی تقلیدی از والدین و اطرافیان، مسئولیت بسیار سنگینی، بر دوش والدین و اطرافیان می گذارد. آن ها می توانند از طریق آموزش مستقیم و غیر مستقیم، زمینه های مناسبی برای فعالیت های اجتماعی کودک در آینده و حال را فراهم کنند. البته عوامل متعدد دیگری در رشد اجتماعی کودک نقش دارند که بعضی آز آن ها به پیش از تولد مربوط و برخی دیگر به پس از تولد بر می گردد. رشد رفتار اجتماعی کودک در سنین مختلف، دارای ویژگی ها و مسائل خاص خود است و تربیت کودک بایستی با در نظر گرفتن جنبه های گوناگون رشد اجتماعی همراه باشد.
مرکز توانبخشی روانشناسی طراوت تهرانسر در غرب تهران یکی از مسایل مهمی را که بایستی درکودک پرورش داده شود، اخلاقیات می داند، زیرا پرورش اخلاقی فضایل و خصایص انسانی، مانند شجاعت، تهور، امانت داری، حقیقت دوستی و حقیقت طلبی و . . . در کودک ایجاد می شود و پرورش می یابد.
بر اساس رویکرد روانشناسی کودک تهرانسر در غرب تهران کودک در سنین اولیه زندگی – مخصوصاً از دو سالگی به بعد- متوجه می شود که با دیگران فرق دارد و خود را مجزا از اشیاء و اشخاص احساس می کند، کنجکاو می شود و به کاوش و کشف می پردازد. در این زمان، مادر نقش بسیار موثری در وی دارد، چنانچه مادری به هر علتی، مانع فعالیت های کنجکاوانه کودک شود و کودک را از یادگیری های اساسی مهمی محروم کند، از دیدگاه روانشناسی کودک موجب بروز عواقب بس وخیمی در زندگی آتی کودک خواهد شد. پس اگر مادر و اطرافیان اجازه دهند که کودک به کنجکاوی خویش ادامه دهد و به فعالیت و جنب و جوش بپردازد، کودک به مرور میآموزد کنجکاوی، خلاقیت و نوآوری او مورد پذیرش و تشویق دیگران است و همین برداشت کودک، باعث تطبیق پذیری وی و همینطور موفقیتش در آینده می شود.
جمع بندی
بیشتر پدر و مادرها تربیت کردن کودک را کاری ساده تلقی می کنند. آن ها بر این باور هستند که هر کسی می تواند از عهده این امر مهم برآید. اما می توان گفت که هر کاری بخصوص تربیت کودک نیاز به آگاهی و آشنایی به نحوه عملکرد و اصول آن دارد. والدین بایستی قبل از بچه دار شدن، با مسایل گوناگون تربیتی کودک آشنایی لازم را کسب کنند تا بتوانند کودکانی سالم و شاداب از بعد (روحی و جسمی) تربیت کنند.
یکی از مهم ترین کارهایی که در مرکز توانبخشی طراوت در غرب تهران (تهرانسر) بر آن تمرکز می شود، بحث روانشناسی کودکان است. ما در کنار شما هستیم تا هم بهتر بدانید روانشناشی کودکان چیست؟ ما کمک می کنیم تا آگاهی شما در این زمینه رشد و تعالی یابد.
[…] عنوان محقق یا دانشجویی که موضوع تحقیقش روانشناسی کودک همیشه سعی کرده ام دنیای پیچیده و ظریف ذهن کودکان را […]
[…] یک محقق یا دانشجویی که موضوع پژوهشهایش روانشناسی کودک است، همواره تلاش کردهام تا به درک بهتری از دنیای […]